لاهیجانی غریب

خاطرات ،دل نوشته هاو دیدگاه های رمضانعلی دمیا

لاهیجانی غریب

خاطرات ،دل نوشته هاو دیدگاه های رمضانعلی دمیا

سردار حزب الله گیلان شهید حاج شیخ ابوالحسن کریمی



از چند سال قبل که نوشتن در باره ی چند تن از رفقای شهیدم را آغاز کردم همیشه دلم می‌خواست مطلبی نیز در باره ی شهید حاج شیخ ابوالحسن کریمی بنویسم لاکن به دلیل اینکه خود را در آن حد واندازه ای نمی دیدم که بتوانم حق مطلب را ادا نموده وآنچنان که باید ویژگی‌های شخصیتی وزندگی ایشان راتوصیف نمایم به همین دلیل همیشه این کار را به تعویق می انداختم تا اینکه در روز سیزدهم فروردین ماه سال 1398 متن نوشته ای از طریق شبکه اجتماعی دریافت داشتم که نویسنده ان متن مطالبی برخلاف انصاف وحقیقت وناجوانمردانه برعلیه شهید مظلوم کریمی نوشته بود .با مطالعه آن متن بدون آنکه مطالعه ومرور مجددی بر زندگی نامه وخاطرات شهید داشته باشم با تاملی کوتاه مطالبی در دفاع از ایشان نوشته وبرای چند تن از دوستان نزدیک که در جریان متن توهین آمیز وجسارت آن فرد بودند فرستادم .

اینک جوابیه ی ام را البته با حذف نام آن شخص وتصحیح غلط ها بر روی وبلاگم قرار می دهم .

هرچند اعتراف دارم که قلم من عاجز است که ابعاد شخصیتی این مرد زاهد عارف متفکر مبارز خدمتگزار بزرگ راتوصیف کند .لیکن خواستم از دریچه نگاه محدود ذهن خودم به بهانه نوشتن این جوابیه اشاراتی صرفا جهت ابراز ارادت وارج نهادن به مقام شامخ شهید مطالبی را تقدیم نمایم.

از آنجا که اینجانب وبسیاری از افراد هم سن وسال بنده که دهه شصت عمر خود را می گذرانیم از عهد نوجوانی شخصیت هاو بزرگانی امثال شهید ابوالحسن کریمی را به عنوان اسطوره والگوی اسلامی وانقلابی واخلاقی  خود دانسته ودر واقع وجود شخصیت هایی مانند ایشان سبب ورود وجذب ما به انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی (ره )وپیدا کردن صراط مستقیم از راههای دیگر شده است .

همه ما اهالی لاهیجان می دانیم حاج ابوالحسن کریمی در خانواده ایی متدین اصیل وبا ریشه  پرورش یافته که در قبل از انقلاب این خانواده از هر نظرپاک و سالم واز الودگی های رایج دوران طاغوت مبرا بودند.  

شهید کریمی در دوران استبدادی وخفقان رژیم پهلوی به وظیفه انقلابی خود عمل نموده وبه نهضت امام خمینی یاری رسانده ودر این راه نیز هزینه های سنگینی پرداخت نموده واز سوی حکومت وقت موردفشارها ومضیقه ها شکنجه ها ی سنگین قرار گرفته ونیززندان را تحمل کرده است.

در هنگام انقلاب اسلامی وقیام مردم علیه نظام شاهنشاهی در کنارنیروها ی انقلابی قرار گرفت ورهبری وهدایت اجتماعات را در منطقه لاهیجان برعهده گرفته ونقش موثری در انقلاب داشت.

پس از پیروزی انقلاب به دلایل داشتن سوابق روشن مذهبی  علمی سیاسی  مبارزاتی وانقلابی از سوی مقامات عالی وقت نظام مسئولیت هایی به حاج ابوالحسن کریمی محول شد که مهمترین آنها فرمانداری لاهیجان ودادستانی انقلاب بود و انتصاب ایشان در این مسئولیت ها از هر نظر مناسب بود زیرا در میان نیروهای انقلابی آن زمان ایشان از محدود افرادی بود دارای تحصیلات متناسب دانشگاهی وحوزوی بوده واز شخصیت های متفکر ودارای معلومات بالا در آن دوران در گیلان  محسوب

 می شد واز این رو در میان افراد موجود از نظر تخصص وتعهد خیر الموجودین محسوب می شدوشایستگی وی برهمگان احراز شده بود.

عملکرد شهید در قامت فرماندار شهر لاهیجان نمونه ای مثال زدنی از یک  کارگزار وحاکم اسلامی به تمام معنی متعهد مومن ساده زیست سخت کوش  پاکدست ویاورمحرومین ومستضعفین بوده است. 

بسیاری از اهالی لاهیجان وحومه هر کدام داستانی وخاطره ای از ان دوران شیرین فرمانداری شهید کریمی به یاد دارند وخاطرات خود را سینه به سینه نقل می‌کنند.

وقتی که توطئه ی گروهک ها ی معاند نظام در منطقه گیلان برعلیه نیروهای انقلاب تشدید گردید و دشمنان نظام به قصد سهم خواهی مبادرت به ارتکاب جنایت کردند , مسئولیت دادستانی انقلاب اسلامی گیلان به عهده ایشان گذاشته شد.برای یادآوری به چند واقعه درآن دوران اشاره می کنم:

تصرف دانشگاه گیلان توسط گروهک ها

غائله صیادان بندر انزلی با تحریک گروهک ها

به شهادت رساندن گروهی از بسیجیان  روستای لفمجان لاهیجان با حمله کردن وورود به پایگاه مقاومت  توسط منافقین 

شهادت معلم  بیژن مدافع 

شهادت تقی پژوم 

درگیری مسلحانه عوامل چریک های فدایی با سپاه لاهیجان در سال 58

کشف مقادیر عمده سلاح ومهمات از منزل وباغ خانه یکی از عوامل فدائیان اقلیت در حد مصرف یک پادگان نظامی 

آشوب های مستمر وهر روزه درشهرهای گیلان 

ترور ناتمام امام جمعه رشت 

ترور وبه شهادت تعدادی از مردم عادی وکسبه در آستانه اشرفیه

وجود دفاتر امن گروهک های تجزیه طلبی مانند کومله ودمکرات در گیلان 

جنگ روانی وشستشوی فکری جوانان توسط گروهک ها با هدف دور کردن انها از نظام وجذب کردن مردم به سوی خود...

در این هنگامه آتش وخون افراد محدود وانگشت شماری بودند که تمام قد در دفاع از انقلاب ونظام مردانه وجانانه دفاع نموده وایستادگی کردند که در آن مرحله نیز این مرد بزرگ سردار  شهید ابوالحسن کریمی سرآمد همه نیروها بود وتوانست با سازماندهی نیروهای حزب اللهی در مقابل گرو هک های معاند ودشمنان انقلاب اسلامی ایستادگی کند و با تلاش ها ومجاهدت های طاقت فرسا وشبانه روزی موفق به دفع شرارت های آنها در 

استان گردیده وبالاخره امنیت واسایش رابه خطه گیلان به ارمغان بیاورد.

بله او بود که شجاعانه سران و وابستگان به گروهک ها را تحت تعقیب قضایی قرار داده واز ادامه جنایات آنها جلوگیری بعمل آورد.

کم وبیش همه دوستان انقلابی آن زمان که در صحنه بودند می توانندشهادت دهند که این مرد بزرگ چه خدمات ارزشمندی درآن مقطع زمانی برای این نظام ومردم انجام داده است وبعد از استقرار امنیت در استان در نهایت به دلیل بروز برخی اختلاف ها واغراض سیاسی واعمال نفوذ برخی فرصت طلبان از مسئولیت  کنار کشید یا کنار گذاشته شد.

که طبیعی است عمر مسئولیت ها کوتاه است.ودر جمهوری اسلامی این اولین باری نیست که اشخاص برغم داشتن لیاقت وصلاحیت کنارگذاشته می شوند.

مهم نقشی است که افراد در دوران کوتاه در تصدی مسئولیت هایی که برعهده دارند ایفا نمایند.

اینجانب درمیان مقامات استان گیلان وبه جرئت حتی در سطح کشور کمتر کسی رادر حد ایشان از نظر خدمت خالصانه می شناسم باهمه این اوصاف ایشان را معصوم  ندانسته وهر کس که کار اجرای وقضایی کرده باشد می داند که دیکته نانوشته غلط ندارد وکسانی که به دور از آب وآتش هستند از خیس شدن وسوختن خبری ندارند.!

در ماجرای برکناری از سمت ها وحتی شکایت مالکان زمین های واگذار شده به محرومان ومستضعفان وماجراهای دیگر که برای ایشان در آن دوران به وجود آمد وما از آن سختی ها ونامرادی ها به ترور شخصیت توصیف می کنیم نیزرفتار ایشان برای همه کارگزاران نظام  می تواند  سرمشق والگو باشد.ایشان بعداز برکناری بدون سر وصدا وجنجال برای برای اینکه ضدانقلاب سوء استفاده نکند, برای  ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفت وبدون هیچ ادعایی به قانون تمکین کردودر سخنان خود بارها تصریح کرد که فرزند انقلاب است واگر خطایی مرتکب شود حاضر است مجازات شود.

همه می دانیم که شهید کریمی هیچگاه بابت خدمات ارزنده خودش به نظام دستمزدی دریافت نکرده وحقوق بگیر دولت نبود وسهم وامتیازی طلب نمی کرد و از راه کتاب فروشی واحیانا تدریس خصوصی در قبل وبعد انقلاب امرار معاش می کرد .

اینکه اودر  مسئولیت ها یی که تصدی ان را برعهده داشته تحصیلات وتجربه کافی نداشته ادعایی کذبی است. برعکس فکر می‌کنم ایشان سواد فقهی وحقوقی کافی برای سمت داستانی ونیز تحصیلات بالای دانشگاهی برای سمت فرمانداری دارا بوده وفردی اهل مطالعه ومتفکر دارای کتابخانه معظم در منزل واز خانواده اهل علم ودانش بود.

اینکه اورا متهم کردند که در برخورد با وابستگان گروهک ها ومتهمین تند روی می کرده ومجازات در نظر گرفته شده برای آنها با جرم شان تناسب نداشته هم دروغی بزرگ است زیرا شهید کریمی دادستان بود وکارش اجمالا جمع اوری ادله جرم ودرخواست کیفر بوده وتعیین میزان مجازات برعهده دادگاه وحاکم شرع بوده ودادستان در محکومیت نقشی محوری ندارد. به عبارت دیگر ایشان اختیار آن را نداشت که برای کسی مجارات حبس یا اعدام یا شلاق یا جریمه ونظایر آن صادر نماید. شهید کریمی در زمان مسئولیت دادستانی یکی از ملاکین سیاهکل که در اوایل انقلاب امکانات خود را در اختیار گروهک ها قرار داده بود را تحت پیگرد قضایی قرار می دهد وتقاضای مجازات می کند .اما حاکم شرع وقت به بهانه اینکه متهم وجوهات شرعی پرداخت کرده (!) واحیانا نادم است دستور آزادی اش را صادر کرد وشهید کریمی هم به ناچار تمکین ومبادرت به آزادی اش می نماید.بنابر این اینطور نبود که شهید کریمی اختیار تام برای برخورد با دستگیر شدگان داشته باشد.

 در اینجا این مطلب را باید یادآور ی نمایم که اگر قاطعیت ها وتلاش های شهید کریمی در سمت دادستانی نبود زمام امور در استان از هم می پاشید وخونریزی ها وآشوب ها ی گروهک ها ادامه پیدا می‌کرد وبه معضلی ملی مانند کردستان وگنبد و آمل مازندران و...تبدیل می شد وهزینه های سنگین تری برای نظام , کشور ومردم بجای می گذاشت.


درباره عنوان افتخاری سردار حزب الله گیلان هم لازم است بدانیم که این توصیف بعد از به شهادت رسیدن ایشان در سیزدهم نوروز سال 1365 توسط منافقین از سوی مردمی که به ایشان عشق می‌ورزیدندوبا بدرقه وتشیع باشکوه وبی نظیر در تاریخ گیلان  به ایشان اعطا نمودند. 

با اینکه اینجانب به دلیل سکونت در خارج از گیلان چند سالی توفیق شرکت در مراسم سالگرد شهید را پیدا نکردم اما مطلع هستم که هر سال مسجد جامع شهر لاهیجان وشهرهای دیگر استان مراسم گرامیداشتی با حضور گسترده مردم قدر شناس گرفته می شود ودر واقع این مراسم به میعادگاه نیروهای متدین برای نکو داشت وارج نهادن به  مقا م شهید تبدیل گردیده است .

در خاتمه از اطاله بیشتر عرایضم خود داری نموده از خداوند بزرگ میخواهم که به ما توفیق قدر شناسی از اشخاصی که برای مردم ونظام صادقانه خدمت نموده وزحمت کشیده اند را بدانیم وبا بی مبالاتی های خود موجبات رنجش خانواده شهدا ورهروان راه شهدا را فراهم نسازیم.

از خدای بزرگ می خواهم که شر افراد دورو ومنافق را که درمیان صفوف ما رخنه نموده اند رااگر قابل هدایت نیستند. به خودشان باز گرداند.ونیز از خداوند تمنا دارم که روز به روز به همدلی واخوت میان ما بیافزاید .

والسلام 

رمضانعلی دمیا 

تهران 14 فروردین سال 1398